دلنوشته | ||
به نام خدای مهربون سلام ممنون از دوستانی که توی پست قبلی تبریک گفتن و ممنون از دوستانی که فقط خوندن و رفتن! دوستان درخواست دیدن عکس پسرم رو داشتن . به روی چشم. هر چند پسر من به این راحتی ها عکس و امضا به کسی نمیده ! ولی خب شما فرق دارین! پسرم وقتی بدنیا اومد اینقدری بود حالا اینقدری شده و البته خیلی هم خوش خنده تازگی ها درس خون هم شده ولی وقتی میخوابه دلم برا شیطونی هاش تنگ میشه انشالا همیشه با آرامش بخوابی مامانی..... انشالا سایه بابای مهربون و دوست داشتنیت همیشه بالا سرت باشه مامانی.... الان یه ملتی رو با نمایش تصویرت شادمان نمودی مامانی.. پ.ن 1: فکر نمیکردم مادر بودن اینقدر سخت باشه. دعا کنید خدا بهمون صبر بده. همیشه میگفتم اصل مادر بودن به اینه که زایمانت طبیعی باشه!! وقتی سزارین بشی و درد زایمان رو تحمل نکنی که هنر نکردی! برا همین وقتی مادر شدم خدا رو شکر کردم ! ولی الان میبینم خیر ! اصل مادر بودن به خیلی چیزای دیگه است. خدا کمکم کنه..... پ.ن 2: دوست دارم دوستانم مثل قبل ترها با نظراتشون خوشحالم کنند. میدونم که میخونین و میرین . یه اثری هم از خودتون بزارین پ.ن 3: همین..... [ دوشنبه 93/10/29 ] [ 10:37 عصر ] [ دلنوشته ]
[ گل واژه ها () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |