دلنوشته | ||
سلامی به گرمی و شیرینی شیرین ترین شیرینی زندگی! خدای بزرگ لطفش رو به ما تموم کرد و تو یکی از روزهای زیبای تابستان 93 یه کوچولوی ناز و خوشگل به ما عطا کرد و شیرینی زندگی ما را دو چندان کرد..... ثمره ی وجود من و پدر مهربونش... یه کوچولوی مهربون و دوست داشتنی.... اسمشو گذاشتیم محمد طه تا انشاالله خلق و خوی صاحب اسمش رو بگیره و الگوگیری کنه.... نمیدونید مادر بودن چه لذتی داره وقتی میبینی روز به روز بچت رشد میکنه و بزرگ میشه و تو داری از وجود خودت بهش میخورانی که اینطور بزرگ میشه... وقتی میبینی با شنیدن صدات لبخند میزنه و میخنده از ته وجودت ذوق میکنی و لذت میبری از زندگی... وقتی تو چشمات نگاه میکنه و به حرفات گوش میکنه انگار تمام دنیا رو بهت دادن... وقتی گریه میکنه و یه درخواستی ازت داره و با برآورده کردن درخواستش آرومش میکنی انگار تو آسمونا داری پرواز میکنی!....(نکته پرانتزی!: من و بابای پسرم با گریه کردن جوجومون میخندیم! گریه هاش خنده آوره خب!) خدایا شکرت که ما زن هستیم و میتونیم مادر باشیم....میتونیم سرمون رو بالا بگیریم و با افتخار بگیم مادریم!....خدایا شکرت..... دوست جونام ! بچه داری خیلی سخته ، تربیت یه موجود بزرگ که اشرف مخلوقاته خیلی مهمه و دشوار. دعا کنید از پسش بربیاییم..... دوست جونا ! خیلی قدر پدر و مادر و خصوصا مادرهاتون رو بدونید خیلیییییییییییی. آدم تا مادر نشه نمیفهمه چه خبره.خیلی زحمت کشیدن مادرهامون خیلیییییی "ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین و اجعلنا للمتقین اماما" [ شنبه 93/8/3 ] [ 12:38 عصر ] [ دلنوشته ]
[ گل واژه ها () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |